دیروز نگاهم سوار بر موج دریا آرام آرام به سویت می آمد تو چشم هایت رابسته و گوش به تلاطم امواج داده بودی و نگران آتشی که نکند خاموش شودگرمای آتش درونم مرا به آب انداخت تاموج دوستت دارم را روانه ات کنم تو همه ی این ها را می دانستی فقط... نوشته شده در دوشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۶ساعت 13:40 توسط عظیمی| شب های بارانی من...
ما را در سایت شب های بارانی من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : shabhayebaraniyemano بازدید : 21 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 11:06